فرانک مجیدی: «به نفعتونه با ما همکاری کنید آقا!». یک لحظه مکث کرد:«دارید تهدیدم می‌کنید؟!» مرد خندید، از موضع قدرت و آرام گفت:«نه این فقط یه پیشنهاده! می دونین؟! همسرم عاشق فیلمای شماست! فکر کنم عاقلانه باشه بتونه عاشق کارای بعدیتون هم باشه، بستگی به شما داره!» خودنویس را به طرفش گرفت. دو راه داشت، اسم‌ها را بنویسد و فیلم بسازد یا شرافتمندانه نه بگوید و از سینما حذف شود! در نهایت خودنویس را گرفت و هشت اسم نوشت. نفسش را محکم از بینی بیرون داد و کاغذ را بلافاصله قبل از آن‌که پشیمان شود به سمت آن مرد گرفت که کنار پنجره داشت سیگار می کشید. «کار عاقلانه‌ای کردید! راستی، اگه زنم بفهمه دیدمتون و ازتون امضا نگرفتم منو می‌کشه! لطف می‌کنین…».

بیش از چهل سال بعد، وقتی در سال ۱۹۹۹ جایزه‌ی اسکار یک عمر فعالیت هنری را به «الیا کازان»، کارگردان با اصلیت ترکیه‌‌ای، می‌دادند، آنها که از ماجرای دادگاه خبر داشتند، برایش نه دست زدند و نه بلند شدند، مثل اد هریس و بعداً بازماندگان آن دادگاه‌ها، این تقدیر را مورد نکوهش قرار دادند. در نهایت این‌طور شد که وقتی حرف از کازانی می‌شد که تنها کارگردان دنیا بود که «مارلون براندو» به‌شدت از او حساب می‌برد، یک امای تلخ ته حرف‌ها می‌آمد. این انگ شرافت و ننگ خیانتی بود که دوران جوزف مک‌کارتی بر نام خیلی‌ها زد. فیلم‌های «مظنون به جرم» به کارگردانی اروین وینکلر و «مجستیک» به کارگردانی فرانک دارابونت که نمایش فشار دوران مک‌کارتی بر هنرمندان سینما بود از برنامه‌ی «سینما یک» حدود دو، سه سال پیش به نمایش در آمد. «جرج کلونی» در جدیدترین تلاش نمایش دوران مک‌کارتیسم، در سال ۲۰۰۵ روایت مستندواری به نام «شب به‌خیر و موفق باشید» از خبرنگاران شجاعی ساخته که دیکتاتوری مک‌کارتی را عیان می‌کنند.

ادوارد مارو (دیوید استراثیرن)، مجری شبکه‌ی CBS و تهیه‌کننده‌اش فرد فرندلی (جرج کلونی) به همراه همکارانشان، به مک‌کارتی و افکار او حمله می‌کنند و میان آن‌ها، نزاعی سخت در می‌گیرد که…



این داستانی حقیقی از اعتراضات گسترده‌ای است که خبرنگاران و روزنامه‌نگاران به مک‌کارتیسم غالب بر جامعه‌ی آمریکا در دهه‌ی ۵۰ انجام دادند. سناتور جوزف مک‌کارتی در اوایل دهه‌ی ۵۰ با مطرح کردن ایده‌ی «ترس از کومونیسم» اختناق شدیدی در جامعه به وجود آورد. او اعتقاد به محاکمه‌ی تمام کسانی داشت که در دهه‌ی ۳۰، در جلسات گروه‌های سوسیالیست شرکت کرده‌اند و علاوه بر آن، بسیاری را تحت فشار گذاشت که نام دیگر حاضران در جلسات را افشا کنند و در غیر این صورت از مناصب اجتماعی خود کنار گذارده شوند. بسیاری از روزنامه‌نگاران، به‌خصوص در واشنگتن‌پست، این اقدامات را به بوته‌ی نقد کشیدند. اما تلویزیون که رسانه‌ای محبوب شناخته می‌شد، با حرکت ادوارد آر. مارو انگشت اتهام بی‌قانونی را به سمت مک‌کارتی گرفت. ادوارد مارو، به خاطر گزارش‌های بسیار خوبی که در جریان جنگ جهانی دوم از اروپا به آمریکا مخابره کرد مشهور شد. عباراتی که وی در هنگام گزارش‌هایش به کار می‌برد از جمله «شب به‌خیر، و موفق باشید» به جملات مشهوری تبدیل شدند. با بازگشت به آمریکا، او با احترام در CBS شناخته می‌شد و در اوج کار برنامه‌ی رادیویی CBS برنامه‌ی «اکنون بشنوید» را تهیه می‌کرد که پس از مدتی در تلویزیون با نام «اکنون ببینید» اجرا شد و همواره آن را با عبارت مشهور خودش یعنی «شب به‌خیر و موفق باشید» پایان می‌داد. در ۹ مارچ ۱۹۵۴، برنامه‌ی او بریده‌هایی از سخنرانی‌های مک‌کارتی و تناقضاتش با عمل او را به نمایش در آورد که به شدت در آمریکا محبوب گشت. از مک‌کارتی خواسته‌شد در برنامه برای نقد حضور یابد، ولی او ۳ هفته‌ی بعد تنها به ارتباط تصویری رضایت داد و با شیوه‌ای خنده‌دار، میهن‌پرستی مارو را که در اوج محبوبیت بود زیر سئوال برد و او را متهم به سوسیالیست بودن کرد که این نکته محبوبیت مک‌کارتی را به شدت کاهش داد.

فیلم جرج کلونی را می‌توان به عنوان اولین تجربیات یک کارگردان، فیلم مستندوار وفاداری به واقعیت به حساب آورد. او مستند بسیار خوب «شن و افسوس» درباره‌ی جنایت‌های دارفور را هم در کارنامه دارد. البته فیلم‌برداری سیاه و سفید آن و استفاده از فیلم‌های آرشیوی به جای بازیگر، چندان مورد پسند نیست. ضمن آن‌که کلونی تنها نگاه روی کاراکترها را در محیط کاری نشان می‌دهد و به دغدغه‌های شخصی آن‌ها توجه نمی‌کند، اما برای بیننده‌ای که پس از نیم قرن به ماجرای مک‌کارتی می‌نگرد، فیلمی مفید و درخور به شمار می‌آید. کلونی موفق شده بازی‌های طبیعی و راحتی از بیشتر بازیگرانش بگیرد، البته استراثیرن و فرانک لانگلا که حضور جالبی در فیلم دارد و در فیلم سیاسی «فراست/ نیکسون» هم درخشیده بود مشخصاً بازی سختگیرانه و با دسیپلینی دارند. نکته‌ی جالب، حضور رابرت داونی جونیور در فیلم است که با یکی از زنان همکار خود مخفیانه ازدواج کرده و این بر خلاف قوانین شبکه است و ماجرای آن‌ها تعلیق جالبی در فیلم ایجاد می‌کند. نکته‌ی جالب دیگر، حضور رابرت نپر (تی‌بگ سریال پریزن برک) است. من واقعاً بازی او را خیلی دوست دارم، او از معدود آدم‌هایی است که در صدم ثانیه‌ای با آن فیزیک چهره و تراش بینی و لب و فک خود، اوج خباثت و شیطان صفتی را به نمایش می‌گذارد! همه‌ی این موارد، در مجموع از «شب به‌خیر و موفق باشید» فیلمی دیدنی ساخته‌است، جرج کلونی که فرزند یک مجری مشهور آمریکایی است، همواره به یاد می‌آورد که پدرش با احترام از مارو نام می‌برد و او را یک الگو برای خبرنگاری صادقانه می‌شناخت.

این فیلم تقدیسی است بر قدرت و نقش رسانه در نقد قدرت سیاستمداران وقتی از اختیارات خود استفاده های فراقانونی می‌کنند. مارو و بسیاری از روزنامه‌نگاران در برابر اعمال شرم‌آور مک‌کارتی شجاعانه ایستادند تا آمریکایی‌های بیشتری قربانی فاشیست نهفته در مک‌کارتیسم نشوند. وقتی مک‌کارتی کار را به آن‌جا می‌رساند که جرئت محاکمه‌ی هنرمندان و حتی پروفسور اوپنهایمر را به منظور تفتیش عقاید به خود می‌دهد، یعنی زمانی فرا رسیده‌بود که باید در برابر کسی که از ترس کومونیست شدن به فاشیست بودن روی آورده، ایستاد و این رسالت رسانه است که چنین افکاری را برای جامعه افشا کنند.

مارو در برابر فردای سیاهی ایستاد که نگفتن به وجود می‌آورد، چون دیگر بس بود، «ما نباید با ترس از همراهمان، با او قدم بزنیم»، ما دوستانمان را نمی‌فروشیم و این «نه» گقتن، مک‌کارتیسم را شکست و فاشیست را رسوا کرد!